ادبیات ترکی آذربایجانی
اولین شکل شناخته شده در ادبیات آذربایجانی مربوط به شیخ عزالدین پورحسن اسفراینی که یک دیوان شامل غزل فارسی و ترکی آذربایجانی سرودهبود. غزلهای ترکی آذربایجانی خود را تحت نام حسناوغلو ثبت کردهاست.
در قرن چهاردهم میلادی آذربایجان، قفقاز و بخشهای غربی ایران تحت سلطه حکومتهای قره قویونلو و آق قویونلو بود. در دوران این حکومتها شاعرانی مانند قاضی برهانالدین، حبیبی و جهانشاه قراقویونلو با تخلص حقیقی زندگی میکردند. که نخستین آثار ترکی آذربایجانی را در آن دوران از خود به جا گذاشتهاند. اواخر قرن چهاردهم، زمان ظهور یکی از بزرگترین شعرای آذربایجانی، عمادالدین نسیمی بود؛ دیوان اشعار وی از بزرگترین دیوان شعرهای زبانهای ترکی به شمار میرود. آموزههای صوفی و عرفانی حروفیه از اواخر قرن ۱۴اُم تا اوایل قرن ۱۵اُم میلادی رواج داشت عمادالدین نسیمی یکی از برجستهترین اساتید دیوان ادبیات در تاریخ ادبی زبانهای ترکیتبار بودهاست.وی به زبان فارسی و عربی نیز آثاری داشتهاست. پس از معرفی سبک دیوان ادبیات و غزل، عمادالدین نسیمی در قرن ۱۵اُم، شاعران مشهور آذربایجانی چون شاه اسماعیل خطایی، قاسم انوار و محمد فضولی ادبیات آذربایجانی را گسترش دادند.
کتاب دده قورقود نیز نام یکی از قدیمیترین داستانهای اسطورهای ترکهای اغوز است که در حدود قرن شانزده میلادی به صورت مکتوب در آمدهاست.این مجموعه از ۱۲ داستان به نثر و نظم تشکیل شده و مجموعه پر ارزشی است که زندگی، ارزشهای اجتماعی و باورهای ایلهای ترکی را نشان میدهد. قدمت داستانها مربوط به قرنهای چهاردهم و پانزدهم میلادی میباشد.
شاعر قرن ۱۶اُم آذربایجانی، محمد فضولی غزلهای فلسفی، تغزلی و بزمی خود را در زبانهای ترکی آذربایجانی، عربی و فارسی میسرود. وی با بهرهگیری از سنتهای زیبای ادبی از محیط خود، و پیروی از میراث پشتیبانش، موجب شد تا فضولی به یکی از چهرههای برجسته ادبی جامعه ادبیات آذربایجانی تبدیل شود. از محمد فضولی دیوان غزل و قصیدهای به یادگار ماندهاست.
سبک شاعران آذربایجانی در ادامه قرن ۱۶اُم به سمت عاشیقها رفت و قرن شانزدهم پس از تثبیت سیطره سلسله صفوی بر ایران قویاً توسعه یافت. و شاه اسماعیل یکم با تخص خطایی و بعد با پیدایش "سبک گوشما" فرزند شاه اسماعیل، شاه تهماسب و بعدتر شاه عباس دوم نیز در گسترش ادبیات آذربایجانی کوشید.قوسی تبریزی از شاعران مشهور آذربایجانیزبان دو نسخه از دیوان ترکی آذربایجانی از وی به جا ماندهاست و صائب تبریزی شاعر تبریزیتبار اهل اصفهان نیز از معروفترین شاعران عصر کلاسیک میباشند که هفده غزل به زبان ترکی آذربایجانی سرودهاست.
و همچنين يكى از بر جسته ترين شاعر معاصر ما شهريار خالق حيدر بابا نيز در غنى سازى ادبيات آذرى نقش بسزايى داشته است.
www.facebook.com/iranischerkulturverein.khayam - Adress: Villa Leon, Philipp Koerber Weg 1, Nürnberg - Email: khayam.nbg@gmail.com - KontoNr. IBAN: DE 39760100850081776857 - BIC: PBNKDEFF
Mittwoch, 27. August 2014
Dienstag, 19. August 2014
ياد سيمين بهبهانى غزل سراى برجسته معاصر گرامى باد
زندگی نامه سیمین بهبهانی
غزلسراي بي همتا معاصر، سيمين بهبهاني به سال 1306 از دو شخصيت فرهنگي، فخر عظما ارغون و عباس خليلي چشم به روي زندگي گشود و هنوز به 2 سالگي نرسيده بود كه پس از مرگ پدربزرگش، بين پدر و مادرش جدايي افتاد و سه ساله بود كه مادرش همسر ديگري برگزيد و از آن به بعد فخر عادل خلعتبري ناميده مي شد، پدرش نيز بي همسر نماند و او نيز به زودي زن ديگري را به عقد خود در آورد.
ذوق ادبي سيمين شايد ميراثي دو سويه از پدر و مادر باشد، پدرش عباس خليلي نويسنده ده ها جلد رمان و كتاب تحقيقي و تاريخي و از نخستين كساني بود كه نوشتن را به شيوه رمان آغاز كرد كه ((روزگار سياه)) و ((اسرار شب)) از جمله رمان هاي او و ((تاريخ كوروش)) در دو جلد از تاليفات تحقيقي و ((پرتو اسلام)) در 2 جلد و ((تاريخ كامل ابن اثير)) در 14 جلد از ترجمه هاي اوست. و دوره روزنامه هاي پر خواننده اقدام، كه نسخه هاي آن در كتابخانه هاي ايران موجود است و ياد سرمقاله هاي تند و پر تحرك آن نيز در ذهن بسياري از هموطنان سالديده هنوز زنده است. مادرش فخر عظما ارغنون نيز زني بود نمونه شگفتي هاي روزگار خويش، در دوره اي كه هنوز خواندن و نوشتن براي زن گناه به شمار مي رفت از بسياري از دانش هاي خاص مردان بهره كافي گرفته بود. ادبيات فارسي، فقه و اصول، زبان عربي، هيئت و فلسفه و منطق و تاريخ و جغرافي را به خوبي مي دانست و نزد استادان وقت كه آموزگاران دو برادرش نيز بودند، فرا آموخته بود. زبان فرانسه را از كودكي از يك بانوي سوييسي كه معلم سرخانه او بود ياد گرفته بود و چون در خانواده مرفهي به دنيا آمده بود از تمامي امكانتا آموزشي و پرورشي بهره مند بود. بدين سان پس از جدايي از همسر و مرگ پدر و مادر با اندوخته هاي خود قدم به اجتماع گذاشت و به تدريس زبان فارسي در دو مدرسه دخترانه موجود آن زمان پرداخت. او از موسيقي اطلاع كافي داشت، شعر مي سرود، تار را خوب مي نواخت و با عضويت در انجمن هاي زنانه براي احقاق حقوق اجتماعي زنان مبارزه مي كرد.
با اين ويژگي ها سيمين در محيطي پرورش يافت كه هرگز از شعر و شور و فعاليت خالي نبود. او از 12 سالگي زبان به شعر گشود و در 14 سالگي يكي از سروده هاي خود را در مدرسه خواند و با تشويق آموزگار خود روبرو شد. مادرش نخستين غزل او را براي روزنامه نوبهار كه به مديريت ملك الشعراي بهار و همكاري دامادش يزدان بخش قهرمان منتشر شد فرستاد كه با مطلع:
((اي توده گرسنه ي نالان چه مي كني _ اي
ملت فقير و پريشان چه مي كني)) به چاپ رسيد.
او كه دوشيزه اي باهوش و مستعد بود دوران متوسطه را در 4 سال و هر سال 2 كلاس يكي به سر مي برد و پيش از آنكه ديپلم دوره دبيرستان را بگيرد وارد مدرسه ي مامايي شد ولي چون اولياء آموزشگاه از خبر فعاليتش در سازمان زنان خبر داشتند، همچنين مي دانستند كه گاه چيزي مي نويسد يا شعري مي سرايد، به او بدبين بودند. تازه سال دوم مدرسه را شروع كرده بود كه گزارش انتقادي و بي امضاء درباره اوضاع نا به هنجار مدرسه در يكي از روزنامه هاي آن زمان منتشر شد كه سخت رئيس آموزشگاه را خشمگين كرد و نوشتن آن را به سيمين نسبت دادند، حال آنكه هيچگاه نفهميد نويسنده آن نامه چه كسي بوده است! اين ماجرا، به نبرد تن به تن سيمين با رئيس آموزشگاه و اخراج او از آنجا منجر شد و جنجال آن به روزنامه ها كشيد و از همان تاريخ شخصيت جسور و مبارز او را به اطرافيانش نمود. اگرچه اين واقعه باعث ترك تحصيل او دگرگون شدن سرنوشتش شد و او سخت آزرده بود ترجيح داد كه همسري نخستين خواستگار خود را بعد از آن ماجرا بپذيرد.بدين ترتيب در ظرف يكي دو ماه به همسري حسن بهبهاني در آمد. پيوندي ناهمگون كه او را از 17 سالگي دچار غم سنگيني كرد كه هفته ها و ماه ها با او ماند و حتي با تولد سه فرزندي هم كه يكي پس از ديگري به دنيا آمدند كاستي نگرفت كه هيچ بلكه شديدتر هم شد. همسر او از خانواده محترمي بود، تحصيلات كافي داشت، اما نگرش آن دو به زندگي از دو زاويه متفاوت بود اما با اين همه سيمين را از ادامه تحصيل باز نداشت و مانع سرودنش نشد. او در خانه شوهر ديپلم گرفت و در كنكور چند دانشگاه شركت كرد و به دانشگاه حقوق راه يافت و توانست تحصيلاتش را ادامه بدهد. اما زندگي مشترك انها پس از 20 سال خاتمه يافت و آنها با متانت تمام راهشان را از يكديگر جدا كردند. سيمين پس از مدتي همسر ديگري برگزيد به نام منوچهر كوشيار، كه او را بسيار دوست داشت و با توافق كامل 14 سال از عمر خود را در كنار آن مرد همراه گذراند. مردي كه در دانشگاه حقوق با او آشنا شده، در كنار او دوران دانشكده را به پايان رسانده بود، اما او را هم سرانجام از دست داد و مرد همراه در سال 1363 با حمله قلبي از پاي در آمد. با مرگ او كه فاجعه بزرگي بود سيمين خود را با تنهايي باز گذاشت و از آن پس زندگي در كنار پسرش را ادامه داد. پسري كه بهترين دوست،مشاور، هميار و همراه اوست و در تمامي سالهاي تنهايي، نزديك ترين همراه او بوده است.
با اينكه سيمين بهبهاني تحصيلاتش را در رشته حقوق قضايي به پايان رسانيد، اما در خاتمه تحصيلات به تدريس ادبيات روي آورد و سال هايي از عمر را به تدريس گذراند و تنها سرگرمي او سرودن شعر و مطالعه و گه گاه نيز سفر به داخل ايران و خارج است و در ميان مردم ادب پرور و شعردوست از محبوبيت بسياري برخوردار است. شيوه كار شعري سيمين بهبهاني بيشتر در حوزه غزل است. و او با غزل و دو بيتي هاي نيمايي آغاز به سرودن كرد و از همان روزهاي نخست شعرش بازتابي از محيط و اوضاع اجتماعي بوده، اگرچه هرگز از عواطف دروني و شخصي فارغ نمانده است و آن چه را كه هم بازتاب اوضاع اجتماعي مي ناميم در واقع بازتاب واكنش هاي عاطفي و خصوصي او در برابر محيط جامعه اي است كه در آن مي زيسته است و اشعارش در بيشتر موارد ناخواسته رنگ اجتماعي و سياسي دارد و متاثر و برانگيخته از جهان برون و كمتر از جهان درون است.
او از 20 سال پيش به ايجاد تغييراتي در اوزان غزل دست زد و كوشيد از پاره هاي طبيعي كلام كه در حال محاوره بي وزن به نظر مي رسند در غزل استفاده كند و با تكرار و ادامه ضرب پاره نخستين، وزن تازه اي را به وجود بياورد كه هم اوزان گذشته را تداعي كند و هم مضامين و واژه هاي خاص اوزان گذشته لازمه ظرفيت آن نباشد. به اين ترتيب ظرفي نو، آماده پذيرش محتوايي نو را ايجاد كرد كه در شكا بندي غزل گذشتگان را حفظ كرده است اما ظرفيت و محتواي تازه اي را به وجود آورده است. اين ابداع سيمين بهبهاني در ميان جوانان پيروان بسياري به دست آورد و سبب ادامه قالب كهنه غزل در شعر معاصر شد. آثار اين بانوي فرزانه كه عمري را به خدمت به شعر و ادب ايران گذراند و از مفاخر ادب معاصر است، از سال 1330 به صورت دفاتر مختلف در دسترس دوستاران شعر قرار گرفته است كه به ترتيبSad(سه تار شكسته)) 1330 مجموعه شعر و داستان، ((جاي پا)) 1335 ،((چلچراغ)) 1336،((مرمر)) 1342 ، به چاپ چهارم اين اثر 19 غزل افزوده و جانشين كاسته ها شده است، ((رستاخيز)) 1352 ،((خطي از سرعت و آتش)) 1360 ،((در دشت ارژن)) 1362 ،((گزينه اشعار)) 1368 ،((درباره هنر و ادبيات _ گفتگويي با ناصر حريري))، همراه با مصاحله حميد مصدق،((آن مرد، مرد همراهم)) 1361 ،((با قلب خود چه خريدم)) سخن، 1372 ((ياد بعضي نفرات)) نشر البرز، 1378 و ((يكي مثلا اين كه...)) نشر البرز، 1379 نام دارند. درباره شخصيت فرهنگي و آثار سيمين بهبهاني چندين كتاب به زبان فارسي، انگليسي و .. به نوشته در آمده ئ مقالات بسياري در اين زمينه در نشريات داخل و خارج انتشار يافته است. يكي از اشعار او را كه در مورد زنان است با هم مي خوانيم:
لاف ز برتري كم زن
-----------------------
لاف ز برتري كم زن،
سنگ برابرت هستيم
تير به ما چه مي باري؟
نيمه ديگرت هستيم
خالق اين جهان ما را
واسطه كرد در خلقت
حرمت ما نگه مي دار
خالق و مادرت هستيم
نظم جهان فردا را
همت و همدلي بايد
دست به دست ما بسپار ،
يار دلاورت هستيم
عزت و امن و آسايش
جمله ز لطف ما داري
از دل خود اگر پرسي ،
همدل و همسرت هستيم.
حق طلبان همراهيم ،
زنده و شاد و برپاييم
گام بزن، بيا با ما:
ما همه ياورت هستيم .
حق حيات كامل تر ،
گرچه به كام شير اندر
مطلب ماست، باور كن ،
طالب باورت هستيم.
غزلسراي بي همتا معاصر، سيمين بهبهاني به سال 1306 از دو شخصيت فرهنگي، فخر عظما ارغون و عباس خليلي چشم به روي زندگي گشود و هنوز به 2 سالگي نرسيده بود كه پس از مرگ پدربزرگش، بين پدر و مادرش جدايي افتاد و سه ساله بود كه مادرش همسر ديگري برگزيد و از آن به بعد فخر عادل خلعتبري ناميده مي شد، پدرش نيز بي همسر نماند و او نيز به زودي زن ديگري را به عقد خود در آورد.
ذوق ادبي سيمين شايد ميراثي دو سويه از پدر و مادر باشد، پدرش عباس خليلي نويسنده ده ها جلد رمان و كتاب تحقيقي و تاريخي و از نخستين كساني بود كه نوشتن را به شيوه رمان آغاز كرد كه ((روزگار سياه)) و ((اسرار شب)) از جمله رمان هاي او و ((تاريخ كوروش)) در دو جلد از تاليفات تحقيقي و ((پرتو اسلام)) در 2 جلد و ((تاريخ كامل ابن اثير)) در 14 جلد از ترجمه هاي اوست. و دوره روزنامه هاي پر خواننده اقدام، كه نسخه هاي آن در كتابخانه هاي ايران موجود است و ياد سرمقاله هاي تند و پر تحرك آن نيز در ذهن بسياري از هموطنان سالديده هنوز زنده است. مادرش فخر عظما ارغنون نيز زني بود نمونه شگفتي هاي روزگار خويش، در دوره اي كه هنوز خواندن و نوشتن براي زن گناه به شمار مي رفت از بسياري از دانش هاي خاص مردان بهره كافي گرفته بود. ادبيات فارسي، فقه و اصول، زبان عربي، هيئت و فلسفه و منطق و تاريخ و جغرافي را به خوبي مي دانست و نزد استادان وقت كه آموزگاران دو برادرش نيز بودند، فرا آموخته بود. زبان فرانسه را از كودكي از يك بانوي سوييسي كه معلم سرخانه او بود ياد گرفته بود و چون در خانواده مرفهي به دنيا آمده بود از تمامي امكانتا آموزشي و پرورشي بهره مند بود. بدين سان پس از جدايي از همسر و مرگ پدر و مادر با اندوخته هاي خود قدم به اجتماع گذاشت و به تدريس زبان فارسي در دو مدرسه دخترانه موجود آن زمان پرداخت. او از موسيقي اطلاع كافي داشت، شعر مي سرود، تار را خوب مي نواخت و با عضويت در انجمن هاي زنانه براي احقاق حقوق اجتماعي زنان مبارزه مي كرد.
با اين ويژگي ها سيمين در محيطي پرورش يافت كه هرگز از شعر و شور و فعاليت خالي نبود. او از 12 سالگي زبان به شعر گشود و در 14 سالگي يكي از سروده هاي خود را در مدرسه خواند و با تشويق آموزگار خود روبرو شد. مادرش نخستين غزل او را براي روزنامه نوبهار كه به مديريت ملك الشعراي بهار و همكاري دامادش يزدان بخش قهرمان منتشر شد فرستاد كه با مطلع:
((اي توده گرسنه ي نالان چه مي كني _ اي
ملت فقير و پريشان چه مي كني)) به چاپ رسيد.
او كه دوشيزه اي باهوش و مستعد بود دوران متوسطه را در 4 سال و هر سال 2 كلاس يكي به سر مي برد و پيش از آنكه ديپلم دوره دبيرستان را بگيرد وارد مدرسه ي مامايي شد ولي چون اولياء آموزشگاه از خبر فعاليتش در سازمان زنان خبر داشتند، همچنين مي دانستند كه گاه چيزي مي نويسد يا شعري مي سرايد، به او بدبين بودند. تازه سال دوم مدرسه را شروع كرده بود كه گزارش انتقادي و بي امضاء درباره اوضاع نا به هنجار مدرسه در يكي از روزنامه هاي آن زمان منتشر شد كه سخت رئيس آموزشگاه را خشمگين كرد و نوشتن آن را به سيمين نسبت دادند، حال آنكه هيچگاه نفهميد نويسنده آن نامه چه كسي بوده است! اين ماجرا، به نبرد تن به تن سيمين با رئيس آموزشگاه و اخراج او از آنجا منجر شد و جنجال آن به روزنامه ها كشيد و از همان تاريخ شخصيت جسور و مبارز او را به اطرافيانش نمود. اگرچه اين واقعه باعث ترك تحصيل او دگرگون شدن سرنوشتش شد و او سخت آزرده بود ترجيح داد كه همسري نخستين خواستگار خود را بعد از آن ماجرا بپذيرد.بدين ترتيب در ظرف يكي دو ماه به همسري حسن بهبهاني در آمد. پيوندي ناهمگون كه او را از 17 سالگي دچار غم سنگيني كرد كه هفته ها و ماه ها با او ماند و حتي با تولد سه فرزندي هم كه يكي پس از ديگري به دنيا آمدند كاستي نگرفت كه هيچ بلكه شديدتر هم شد. همسر او از خانواده محترمي بود، تحصيلات كافي داشت، اما نگرش آن دو به زندگي از دو زاويه متفاوت بود اما با اين همه سيمين را از ادامه تحصيل باز نداشت و مانع سرودنش نشد. او در خانه شوهر ديپلم گرفت و در كنكور چند دانشگاه شركت كرد و به دانشگاه حقوق راه يافت و توانست تحصيلاتش را ادامه بدهد. اما زندگي مشترك انها پس از 20 سال خاتمه يافت و آنها با متانت تمام راهشان را از يكديگر جدا كردند. سيمين پس از مدتي همسر ديگري برگزيد به نام منوچهر كوشيار، كه او را بسيار دوست داشت و با توافق كامل 14 سال از عمر خود را در كنار آن مرد همراه گذراند. مردي كه در دانشگاه حقوق با او آشنا شده، در كنار او دوران دانشكده را به پايان رسانده بود، اما او را هم سرانجام از دست داد و مرد همراه در سال 1363 با حمله قلبي از پاي در آمد. با مرگ او كه فاجعه بزرگي بود سيمين خود را با تنهايي باز گذاشت و از آن پس زندگي در كنار پسرش را ادامه داد. پسري كه بهترين دوست،مشاور، هميار و همراه اوست و در تمامي سالهاي تنهايي، نزديك ترين همراه او بوده است.
با اينكه سيمين بهبهاني تحصيلاتش را در رشته حقوق قضايي به پايان رسانيد، اما در خاتمه تحصيلات به تدريس ادبيات روي آورد و سال هايي از عمر را به تدريس گذراند و تنها سرگرمي او سرودن شعر و مطالعه و گه گاه نيز سفر به داخل ايران و خارج است و در ميان مردم ادب پرور و شعردوست از محبوبيت بسياري برخوردار است. شيوه كار شعري سيمين بهبهاني بيشتر در حوزه غزل است. و او با غزل و دو بيتي هاي نيمايي آغاز به سرودن كرد و از همان روزهاي نخست شعرش بازتابي از محيط و اوضاع اجتماعي بوده، اگرچه هرگز از عواطف دروني و شخصي فارغ نمانده است و آن چه را كه هم بازتاب اوضاع اجتماعي مي ناميم در واقع بازتاب واكنش هاي عاطفي و خصوصي او در برابر محيط جامعه اي است كه در آن مي زيسته است و اشعارش در بيشتر موارد ناخواسته رنگ اجتماعي و سياسي دارد و متاثر و برانگيخته از جهان برون و كمتر از جهان درون است.
او از 20 سال پيش به ايجاد تغييراتي در اوزان غزل دست زد و كوشيد از پاره هاي طبيعي كلام كه در حال محاوره بي وزن به نظر مي رسند در غزل استفاده كند و با تكرار و ادامه ضرب پاره نخستين، وزن تازه اي را به وجود بياورد كه هم اوزان گذشته را تداعي كند و هم مضامين و واژه هاي خاص اوزان گذشته لازمه ظرفيت آن نباشد. به اين ترتيب ظرفي نو، آماده پذيرش محتوايي نو را ايجاد كرد كه در شكا بندي غزل گذشتگان را حفظ كرده است اما ظرفيت و محتواي تازه اي را به وجود آورده است. اين ابداع سيمين بهبهاني در ميان جوانان پيروان بسياري به دست آورد و سبب ادامه قالب كهنه غزل در شعر معاصر شد. آثار اين بانوي فرزانه كه عمري را به خدمت به شعر و ادب ايران گذراند و از مفاخر ادب معاصر است، از سال 1330 به صورت دفاتر مختلف در دسترس دوستاران شعر قرار گرفته است كه به ترتيبSad(سه تار شكسته)) 1330 مجموعه شعر و داستان، ((جاي پا)) 1335 ،((چلچراغ)) 1336،((مرمر)) 1342 ، به چاپ چهارم اين اثر 19 غزل افزوده و جانشين كاسته ها شده است، ((رستاخيز)) 1352 ،((خطي از سرعت و آتش)) 1360 ،((در دشت ارژن)) 1362 ،((گزينه اشعار)) 1368 ،((درباره هنر و ادبيات _ گفتگويي با ناصر حريري))، همراه با مصاحله حميد مصدق،((آن مرد، مرد همراهم)) 1361 ،((با قلب خود چه خريدم)) سخن، 1372 ((ياد بعضي نفرات)) نشر البرز، 1378 و ((يكي مثلا اين كه...)) نشر البرز، 1379 نام دارند. درباره شخصيت فرهنگي و آثار سيمين بهبهاني چندين كتاب به زبان فارسي، انگليسي و .. به نوشته در آمده ئ مقالات بسياري در اين زمينه در نشريات داخل و خارج انتشار يافته است. يكي از اشعار او را كه در مورد زنان است با هم مي خوانيم:
لاف ز برتري كم زن
-----------------------
لاف ز برتري كم زن،
سنگ برابرت هستيم
تير به ما چه مي باري؟
نيمه ديگرت هستيم
خالق اين جهان ما را
واسطه كرد در خلقت
حرمت ما نگه مي دار
خالق و مادرت هستيم
نظم جهان فردا را
همت و همدلي بايد
دست به دست ما بسپار ،
يار دلاورت هستيم
عزت و امن و آسايش
جمله ز لطف ما داري
از دل خود اگر پرسي ،
همدل و همسرت هستيم.
حق طلبان همراهيم ،
زنده و شاد و برپاييم
گام بزن، بيا با ما:
ما همه ياورت هستيم .
حق حيات كامل تر ،
گرچه به كام شير اندر
مطلب ماست، باور كن ،
طالب باورت هستيم.
Sonntag, 17. August 2014
كوتاه در مورد يزيديان
دین ایزدی یا یاسنی یکی از ادیان قدیمی است که جایگاه اصلی آن در بین کردهای عراق است. پیروان این دین معتقد به خدای آفریننده جهانند اما معتقدند این خدا بعد از آفرینش جهان کاری به جهان ندارد و این دنیا را به حال خود رها کرده است.
زبان ایزدیها کردی است و بیشتر در عراق و ارمنستان و ایران زندگی میکنند. جمعیت ایزدیها حدود ۵۰۰ هزار نفر تخمین زده میشود.
یزیدیها در بین همسایهها و مسلمانان به شیطانپرست شناخته میشوند ولی واقعیت این است که یزیدیها خدا را میپرستند ولی تنها شیطان را به عنوان دشمن و معارض خدا نمیشناسند. بر اساس باور یزیدیها مقام شیطان و فرشتگان (آتش) از انسان (خاک و گل) بیشتر است و تمرد شیطان از سجده بر انسان کار مناسب و درستی بوده است و از روی حکمت خداوند بوده است و خداوند برای امتحان شیطان و فرشتهها به آنها فرمان داده که بر انسان سجده کنند و خداوند روزی شیطان را بدلیل این تمرد خواهد بخشید.
در باور پیروان این کیش خداوند نخستین چیزی که آفرید ملک طاووس بود و سپس شش ملک دیگر را آفرید (این باور شباهت فراوانی به شش امشاسپند زرتشتیان دارد).
ملک طاووس اولین ملک در باور یزیدیان
در دین یزیدی همانند دین زرتشت شر و پلشتی بعد از مدتی شکست خواهد خورد.
عدهای واژه یزیدی را برگرفته از یزید ابن معاویه میدانند و معتقدند ایجاد کننده و یا اشاعه دهنده این دین یزید پسر معاویه بوده است (و عدی هم این واژه را برگرفته از یزید ابن انیسه میدانند). همچنین عدهای این واژه را برگرفته از ایزد و یا یزته میدانند که با توجه به برخی شباهتهای این دین با زرتشتی قول دوم معتبرتر به نظر میرسد.
این دین از بسیاری از ادیان دیگر مانند زرتشتی، کلیمی، مسیحی، مانوی، اسلام، تصوف تاثیر گرفته تا آنجا که بعد از اسلام این طایفه بوسیله شیخ عدی بن مسافر اموی مسلمان شدند. مقبره شیخ عدی به عنوان زیارتگاه و قبله این طایفه برگزیده شده و یزیدیان یکی از پنج نمازهای یومیه خود را به سمت مقبره او (به عنوان قبله) میخوانند و همچنین عیدی به نام عید شیخ عدی دارند و در این عید به مزار شیخ عدی میروند که شباهت زیادی با حج مسلمانان دارد.
یزیدیان دو کتاب به نام مصحف رش یا کتاب سیاه (سیاه در کردی به معنی احترام زیاد به کسی یا چیزی است) و کتاب جلوه دارند. که در کتاب جلوه اصول اعتقادی و در مصحف رش مجموعه دعاها و شعرهای بزرگان خود را جمع آوری کردهاند.
یزدیان خود را فرزند حوا نمیدانند بلکه اعتقاد دارند که آدم بذری را در زمین کاشت که از این بذر شاهد بن جراح پدید آمد و شاهد بن جراح با حوریهای وصلت کرد و نسل یزیدیان از وصلت آدم و حوا نیست. و به همین جهت نسل خود را متفاوت دانسته و با دیگران وصلت نمیکنند و دیگران را به کیش خود نمیپذیرند.
یزیدیان پنج نماز روزانه دارند که در چهار نماز رو به خورشید و در نمیروز رو به مقبره شیخ عدی نماز میگزارند.
طبق تخمین ها ، شمار پیروان اقلیت مذهبی یزیدیه در میان کردهای عراق بین 100 تا 500 هزار نفر است که در منطقه سنجار در حدود پانصد کیلو متری شمال غربی بغداد سکونت دارند . پیروان این مذهب علاوه بر عراق ، در سوریه ، ترکیه ، ارمنستان ، ایران ، گرجستان و آلمان پراکنده اند . میزان معتقدان این مذهب در سراسر جهان بالغ بر 800 هزار نفر است . تنها در آلمان 45 هزار نفر یزیدی زندگی می کنند .
Samstag, 2. August 2014
خاورميانه
خاورمیانه منطقهای است که سرزمینهای میان دریای مدیترانه و خلیج فارس را شامل میشود. خاورمیانه بخشی از آفریقا-اوراسیا یا به طور خاص آسیا شمرده میشود و در بعضی موارد جزئی از آفریقای شمالی را در برمیگیرد. این ناحیه گروههای فرهنگی و نژادی گوناگونی از قبیل فرهنگهای ایرانی، عربی، بربرها، ترکی، کردی، اسرائیلی و آسوری را در خود جای دادهاست. زبانهای اصلی این منطقه عبارت است از فارسی، عربی، ترکی، کردی، عبری و آسوری.
بسیاری از تعریفهای «خاورمیانه» - چه در کتابهای مرجع و چه در اصطلاح عامیانه - آن را ناحیهای در جنوب غربی آسیا و دربرگیرندهٔ کشورهای بین ایران و مصر معرفی میکنند. با اینکه بخش بیشتر کشور مصر (به جز صحرای سینا) در آفریقای شمالی واقع شده ولی آن را جزو «خاور میانه» میدانند. کشورهای شمال آفریقا از قبیل لیبی، تونس و مراکش بر خلاف خاورمیانه، در رسانههای عمومی کشورهای آفریقای شمالی خوانده میشوند.
تاریخ
خاورمیانه از نخستین خاستگاههای تمدن جهان بودهاست. بسیاری از باورها و آیینهای جهان از اینجا برخاستهاند، نخستین یافتههای آدمی در اینجا بوده، و نخستین قانونهای جهان در اینجا نوشته شدهاست.
خاورمیانه از میانه قرن بیستم، مرکز توجه جهانی و شاید حساسترین منطقه جهان از نظر استراتژیکی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بودهاست. این منطقه دارای بزرگترین منابع نفت و مکان کشمکشهای دراز مدت اعراب و اسرائیل است. خاورمیانه زادگاه ادیان مهمی چون دین زرتشتی، یهودیت، مسیحیت و اسلام است.
مرزها

نقشه کشورهایی که مجموعا به آنها خاورمیانه گفته میشود.
Abonnieren
Posts (Atom)